هنر تلاوت قرآن به شیوه امروزی، دوره های مهم و ویژگی های هر دوره

از آنجا که خاستگاه هنر تلاوت به شیوه امروزی، مصر است و به جرأت می توان گفت که تمامی قاریان چه از مصر و چه از دیگر کشورها جهت تلاوت کردن به شیوه امروزی باید با تقلید کردن از قاریان مصری شروع کنند بنابراین ما در اینجا مناسب می بینیم، جهت بررسی جایگاه هنر تلاوت در عصر حاضر به بررسی این هنر در کشور مصر و قاریان پیشکسوت این فن در مصر بپردازیم.

  • ۲۶ آذر ۱۴۰۱

از آنجا که خاستگاه هنر تلاوت به شیوه امروزی، مصر است و به جرأت می توان گفت که تمامی قاریان چه از مصر و چه از دیگر کشورها جهت تلاوت کردن به شیوه امروزی باید با تقلید کردن از قاریان مصری شروع کنند بنابراین ما در اینجا مناسب می بینیم، جهت بررسی جایگاه هنر تلاوت در عصر حاضر به بررسی این هنر در کشور مصر و قاریان پیشکسوت این فن در مصر بپردازیم.

دوره اول: این دوره با بزرگانی همچون محمد سلامه، علی محمود، محمد رفعت، عبدالفتاح شعشاعی، صدیق منشاوی و عبدالعظیم زاهر مشخص می شود.

دوره دوم: در این دوره به نام های بزرگی چون ابو العینین شعیشع، مصطفی اسماعیل، عبدالباسط عبدالصمد، محمد صدیق منشاوی، کامل یوسف البهتیمی، محمود عبدالحکم بر می خوریم.

دوره سوم: از شاخص ترین چهره های این دوره می توان محمود علی البنا، محمد عبدالعزیز حصان، راغب مصطفی غلوش، شعبان عبدالعزیز صیاد، محمد بدر حسین، محمد محمود طبلاوی، احمد شبیب و محمود حسین منصور را نام برد.

دوره چهارم:  که اکنون در آن به سر می بریم با قاریانی همچون شحات محمد انور، احمد نعینع، محمد بسیونی، محمد عبدالوهاب طنطاوی، محمد اللیثی، متولی عبدالعال، عبدالعزیز عکاشه و برخی دیگر که هم اکنون در کشور مصر مطرح می باشند مشخص می گردد.[1]

ممکن است در نگاه اول، این گونه تصور شود که تفکیک این چهار دوره تنها به لحاظ تفاوت زمانی یا دورانی بوده است که این مشاهیر در آن می زیسته و یا در اوج شکوفایی قرار داشته اند؛ اما واقعیت این است که این ادوار، جدای از تعلق زمانی و تاریخی، هر کدام دارای ویژگی هایی است که ضمن در برداشتن شیوه های متفاوت در هر دوره، آن را از دوره های دیگر متمایز می سازد. در این قسمت این ویژگی ها را مورد ارزیابی قرار می دهیم:

تفاوت و یژگی های خاص دوره های مختلف تلاوت

1. به طور کلی از مقایسه قاریان بزرگ در دوره های مختلف این گونه بدست می آید که روح تحزن در تلاوت قاریان نسل اول(دوره نخست) نسبت به دوره های بعدی بیشتر وجود دارد..

2. ابلاغ مفاهیم و تصویر معانی آیات در تلاوت اکثر قاریان دوره اول بیش از جنبه های تنغیمی و موسیقایی تلاوت مورد توجه بوده و این مهم تا آنجا پیش رفته که حتی در پاره ای موارد، منجر به نقص جنبه های موسیقایی تلاوت گردیده است. در حالی که در دوره دوم، ابلاغ مفاهیم و تصویر معانی، همراه با اکمال جنبه های موسیقایی مد نظر بوده است و سر انجام در دوره های سوم و چهارم به تدریج شاهد نزول این توجه و گرایش قاریان این دوران به جنبه های تنغیمی و زیبا سازی تلاوت به وسیله صوت و نغمه است، فارغ از ابلاغ و بیان مفاهیم و معانی آیات هستیم.

3. رعایت فصاحت و بلاغت ادایی در تلاوت قاریان دوره اول در مرتبه بالایی از اهمیت قرار دارد و هر چه به سمت دوره های بعدی پیش می رویم از میزان آن کاسته می شود؛ به طوری که به جرأت می توان گفت که قاریان دوره سوم و چهارم اهمیت چندانی برای آن قایل نبوده و موارد فراوانی در تلاوت های آنان به چشم می خورد که برای دستیابی به زیبایی نغمه و صوت از چنین مساله ای غافل می مانند.

4. شیوه تلاوت قاریان دوره اول معمولا به گونه ای است که نمی توان خط سیر لحنی مشخصی برای آن تعیین و ترسیم نمود؛ به عبارت دیگر نوعی پراکندگی و درهم ریختگی در الحان و ردیف های تلاوت آنان مشاهده می شود. در حالی که در دوره های بعدی، تلاوت ها از نظر لحنی نظم بیشتری یافته و اصطلاحاً به سمت کلاسیک شدن پیش رفته است.

5. با نظری دقیق و فنی به آثار باقی مانده از قاریان ادوار مختلف، به خوبی می توان دریافت که تا چه اندازه تلاوت قاریان نسل های بعدی (به ویژه نسل دوم) تحت تاثیر قاریان نسل دوم همچون علی محمود، محمد رفعت و... بوده است. همچنین است تاثیر قاریان دوره دوم همچون مصطفی اسماعیل بر قاریان دوره های بعدی و حتی قاریان هم عصر خود.

بنابراین از دیدگاه سبک شناسی می توان گفت که ذخایر و ثروت های لحنی قاریان نسل اول و دوم، مورد استفاده فراوان نسل های بعدی قرار گرفته و تاثیر به سزایی بر دوره ای پس از خود گذارده است.

6. استفاده از مقامات و  نغمات عربی در تلاوت های هر دوره، متاثر از فضای موسیقایی موجود در آن دوره بوده است. بر این اساس در دوره اول غالبا مقاماتی همچون بیات، صبا و حجاز اصلی ترین محور در تلاوت قاریان بوده و میزان استفاده و سایر مقامات بسیار کمتر بوده است. در حالی که در دوره های بعدی به تدریج نقش مقاماتی همچون راست، نهاوند و سیکاه پر رنگ گردیده است.

7. در تلاوت های قاریان دوره های اول و دوم، ترکیبات نغمه ای و همچنین استفاده از مقامات فرعی، بیش از دوره های بعدی دیده می شود.

8. توجه قاریان در دوره های اول و دوم معطوف به «بداهه خوانی» بوده است، در حالی که در دوره های سوم و چهارم رویکرد قارین بیشتر به سمت نغمه گذاری و تعیین آهنگ ها قبل از تلاوت می باشد. این مساله موجب گردیده تلاوت های دوره سوم و چهارم به سمت کلیشه ای شدن پیش برود. نمونه چنین موضوعی را می توان تلاوت قطعات تکراری در مکان ها و زمان های مختلف ذکر کرد که خصوصا در سال های اخیر قاریان مصری به دفعات به کشور ما سفر کرده و به تلاوت پرداخته اند بیشتر ملموس گریده است.

9. قَفَلات حالت های پایانی لحن در هر نغمه یا ردیف- در تلاوت قاریان دوره دوم و سوم نسبت به تلاوت قاریان دوره اول کاملتر گردیده است. به عبارت دیگر، قاریان دوره های بعدی به پردازش و تکمیل ابداعات قاریان دوره اول اهتمام داشته اند.

10. شیونه وقف و ابتدا و تقطیع آیات در دوره اول، متمایز از دوره های بعدی است؛ بدین گونه که توجه به طول نَفَس و خواندن قطعات با مدت زمانی طولانی در این دوره در مرتبه اهمیت قرار نداشته اما به مرور نقش نفس طویل در تلاوت های دوران بعدی به ویژه دوره چهارم بیشتر نمایان گردیده است

 

[1] - شاه میوه اصفهانی، غلامرضا، پژوهشی در جلوه های موسیقایی هنر تلاوت، تهران: انتشارات سازمان درالقرآن الکریم، 1393ش، ص192-198

نظرات کاربران

نظر خود را با ما در میان بگذارید